مهمانانی از فلسطین در خیابان فلسطین

حلما در حسینیه‌ای در خیابان فلسطین، نام نبیله و سرزمینش را زنده نگه داشته. انگار چیزی بیشتر از زمان تولد مشترک، این دو کودک را به هم نزدیک کرده. انگار هر دو، میراث‌دار یک آرمان مشترک‌اند. هر دو، نام فلسطین را صدا می‌زنند. نبیله با شهادتش و حلما با حضورش و سربند طوفان‌الاقصی. به گزارش

کد خبر : 3081
تاریخ انتشار : جمعه ۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۷
 مهمانانی از فلسطین در خیابان فلسطین



حلما در حسینیه‌ای در خیابان فلسطین، نام نبیله و سرزمینش را زنده نگه داشته. انگار چیزی بیشتر از زمان تولد مشترک، این دو کودک را به هم نزدیک کرده. انگار هر دو، میراث‌دار یک آرمان مشترک‌اند. هر دو، نام فلسطین را صدا می‌زنند. نبیله با شهادتش و حلما با حضورش و سربند طوفان‌الاقصی.

به گزارش ایسنا، سارا عاقلی؛ قنداق سفید، نوزاد را دربرگرفته. شمایل او شبیه به شیرخوارگانِ روضه حضرت علی‌اصغر (ع) است اما روی سربندش عنوانی متفاوت درج شده: «طوفان الاقصی». نامش حلما است. هم‌زاد طوفان الاقصی است و 4 ماه دارد. او یکی از کوچک‌ترین مهمانان امروز حسینیه امام خمینی (ره) در دیدار رهبر انقلاب با بانوان است. حلما مرا یاد نبیله نوفل می‌اندازد. نوزاد فلسطینی که او هم هم‌زاد و هم‌سن طوفان الاقصی بود. نبیله اما فرصت زندگی پیدا نکرد. هفت‌روزه بود که اسرائیلی‌ها او را به شهادت رساندند. اگر زنده مانده بود، مثل حلما وارد چهارماهگی می‌شد. نبیله در فلسطین شهید شد و حالا حلما در حسینیه‌ای در خیابان فلسطین، نام نبیله و سرزمینش را زنده نگه داشته. انگار چیزی بیشتر از زمان تولد مشترک، این دو کودک را به هم نزدیک کرده. انگار هر دو، میراث‌دار یک آرمان مشترک‌اند. هر دو، نام فلسطین را صدا می‌زنند. نبیله با شهادتش و حلما با حضورش در حسینیه امام.

حلما با سربند طوفان‌الاقصی در آغوش مادرش در ردیف‌های ابتدایی حسینیه جا خوش کرده و جمعیتِ حاضر در حسینیه را تماشا می‌کند. او تنها کودکی نیست که با مادرش به دیدار آمده. از نوزاد ۳۷ روزه تا نوجوانان دبیرستانی در حسینیه حاضرند و با مادرانشان انتظار آمدن رهبر انقلاب را می‌کشند. پس‌زمینه‌ای از صدای کودکان در حسینیه امام خمینی (ره) پیچیده و توأمان با شعار مادران جاری می‌شود. سر می‌چرخانم تا چند نفر از زنان میان‌دار را که شعار می‌دهند و جمعیت را به خط می‌کنند، ببینم. یکی از آن‌ها چادرش را با دست زیر صورتش محکم کرده، رو گرفته و شعار می‌دهد: «وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد / ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد». جمعیت پشت سر او شعار را تکرار می‌کرد. شعار دیگر جمعیت متناسب با دیدار بانوان و روز دیدار است: نیمی از جمعیت حسینیه می‌گوید: «ای مادر حماسه، ام‌البنین» و نیم دیگر پاسخ می‌دهند: «رهرو تو زنان ایران‌زمین». یکی از آن رهروها که مانند ام‌البنین (س)، فرزندش مفقودالاثر شد، در حسینیه حضور دارد و کنارم نشسته. مادر شهیدِ مفقودالاثری که ۴۰ سال است انتظار می‌کشد. به شوق دیدار با کمک دخترش، خودش را از بابل به حسینیه امام رسانده. دخترش می‌گوید که خدمتکار مدرسه است و عضو فعال بسیج آموزش‌وپرورش. در سن کم، خواهر شهید شده و غمخوار مادر و حالا خودش مادر سه فرزند است. نام حضرت ام‌البنین (س) امروز زیاد در دیدار تکرار می‌شود. یک مناسبت دیدار، ولادت حضرت زهرا (س) که چند روز دیگر فرامی‌رسد و مناسبت دیگرش وفات مادر حضرت ابوالفضل (ع).

* «ان المرأة ریحانة»، بر سر در بیت

حسینیه برعکس سال گذشته دیگر دکور صورتی ندارد؛ احتمالاً به‌خاطر وفات، ترکیبی از رنگ آبی و سبز را برای تزئینات حسینیه به کار گرفته‌اند. چند سالی است که حسینیه متناسب با اهالی هر دیدار، فضاسازی می‌شود. مانند دیدار رهبر انقلاب با قهرمانان ورزشی که بساط زورخانه و ورزش‌های باستانی در حسینیه برپا شد و دیدار با فعالان دفاع مقدس که حسینیه جلوه‌ای از رزم و خاکریز و نخل‌های جنوب را در خود داشت. حالا امروز دیوارهای حسینیه منقش است به نام ام‌البنین (س)، حضرت زهرا (س) و القاب ایشان. بر روی اسپلیت‌های ایستاده تصویری از مادران شهدا نصب شده. آن‌ها اما صرفاً عکس‌هایی بر دیوار حسینیه نیستند؛ در حسینیه حاضرند. بر فراز جایگاه رهبری هم جمله‌ای از امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده: «ان المرأة ریحانة». سال گذشته در همین دیدار بود که رهبر انقلاب، شرحی بر این جمله گفتند و در تفسیرش فرمودند: «زن هوایی است که فضای خانواده را انباشته… «ریحانه» یعنی گل، یعنی عطر؛ همان هوایی که فضا را پُر می‌کند».

ساعت یک ربع مانده به 10 صبح چهارشنبه 6 دی 1402 پرده جایگاه کنار می‌رود و رهبر انقلاب وارد حسینیه می‌شوند. بانوان حاضر در حسینیه درحالی‌که اکثرا کودکی در آغوش دارند و در حال شعاردادن هستند، قیام می‌کنند. شعارها چندثانیه‌ای طول می‌کشد تا جمعیت استقرار پیدا کند و مراسم با تلاوت آیاتی از سوره نساء و کوثر رسماً آغاز شود. نوبت به هنرنمایی گروه سرود دختران خردسال و نوجوان می‌رسد. گروه «عماران انقلاب» سرودی را در وصف مادران شهدا می‌خوانند و بعد از آن است که مونا اورعی در کسوت مجری پشت تریبون می‌رود؛ رخصت می‌گیرد و برنامه را آغاز می‌کند. اورعی به گفته خودش مادر است و برنامه‌ساز تلویزیونی و مجری. می‌گوید امروز جمعی از زنان ایران اسلامی نه؛ بلکه بخشی از زنان جهان اسلام اینجا حضور دارند. راست می‌گوید. مهمانان دیدار امروز، فقط زنان ایرانی از عشایر ایلام و یاسوج و فارس، روستاهای مازندران، کرمان و دیگرها شهرهای ایران نیستند. امروز زنان، از عراق و لبنان و نیجریه و اندونزی و افغانستان و حتی فلسطین در حسینیه امام گرد آمدند. حتی ترکیب سخنرانان نیز این تنوع را در برمی‌گیرد. تنوعی فراتر از پوشش کم حجاب و چادری و شکل و شمایل. تنوعی مبتنی بر جهان‌ها و تجارب متفاوت که همه را بر مدار مقاومت اسلامی متحد کرده. به‌ویژه اینکه فلسطین بار دیگر نخ تسبیح شده و امت اسلامی را جمع کرده است.

 *مادر شش شهید

اولین سخنران، مادر 6 شهید است. اما پسران این مادر در جزیره فاو و مجنون و اروندرود شهید نشدند؛ در سوریه و فلسطین هم به شهادت نرسند. دولت نیجریه، 6 فرزند او را به شهادت رسانده. او «زینا ابراهیم»، همسر شیخ زکزاکی است. مترجم، سخنان انگلیسی او را ترجمه می‌کند. او از نبوت حضرت محمد (ص) و امامت حضرت علی (ع) و امتداد آن تا حضرت مهدی (عج) سخن می‌گوید. زینا ابراهیم، این بانوی رنج‌کشیده و زندان رفته، ادامه مسیر انبیا و اولیا را در نهضت امام خمینی می‌بیند و لزوم حفظ این مسیر تاریخی را گوشزد می‌کند. جمعیت چند باری برای سخنان او صلوات می‌فرستد. سخنانش، تشعشعِ ایمان است که توانسته در کنار همسرش 20 هزار نفر را در نیجریه شیعه کند. سخنان او برعکس دیگر سخنرانان بر مسائل جزئی و در حوزه سیاست‌گذاری متمرکز نیست؛ مسیر تاریخی انقلاب اسلامی در جهان را می‌بیند و بازگو می‌کند. چراکه از زیست‌بومی دیگری وارد شده و می‌تواند از منظری آشنایی‌زُدایانه، آنچه را که برای ما عادی شده، بار دیگر بازخوانی و یادآوری کند. ابراهیم زکزاکی و زینا زکزاکی هر دو ادامه‌دهنده این نهضت در زیست‌بوم خود یعنی نیجریه بودند و هزینه‌اش را با اهداکردن 6 فرزندشان، پرداخت کردند.

*زنان در سنگر «هنر مقدس»

دیگر سخنران مراسم، مریم شعبانی؛ نماینده گروه هنر مقدس بود. رسالت گروهشان را در یک جمله خلاصه می‌کند: «هنر قدسی زنان برای تمام جهان». سخنانش را به بیانات سال‌های پیش رهبر انقلاب خطاب به شورای‌عالی انقلاب متصل می‌کند که می‌گفتند «چرا تصریح نمی‌کنید می‌خواهیم سینما و تئاتر را اسلامی کنیم». شعبانی از موضعِ مسئولیت‌پذیری و رسالت هنرمند مسلمان می‌گوید که اگرچه مسئول نبوده؛ اما خودش را مخاطب آن صحبت‌ها می‌دانسته و به‌سوی انجامش رفته. هنری که او و گروهش در حال انجام هستند، تلفیقی از تئاتر و تعزیه است و ریشه در سنت هنری آیینی ایران دارد و در دوره ناصری نمونه تعزیه زنانه به وقوع پیوسته. او از تئاترهایی که درباره «زنان موفق» تاریخ به روی صحنه برده‌اند می‌گوید و من به این فکر می‌کنم که «زن موفق» نمی‌تواند توصیف دقیقی درباره شخصیتی همچون حضرت فاطمه (س) باشد که گروه هنر مقدس تئاتری درباره ایشان اجرا کردند. حضرت زهرا (س) آنچه را که انجام می‌داد، نه باهدف موفقیت که باهدف «انجام تکلیف» بوده. به این فکر می‌کنم که ادبیات مدرن «زن موفق» از چه زمانی وارد زبان ما شد و کسب «موفقیت» چگونه جایگزین «تکلیف» شد؟

*صدایی از پاره‌ تن اسلام، فلسطین

سخنران بعدی مانند نفر اول نه از ایران اسلامی که نماینده جهان اسلام است. نفر سوم از پاره تن اسلام یعنی فلسطین با ما سخن می‌گوید. اسراء البُحَیصی، خبرنگار شبکه العالم از غزه، ویدئویی را ضبط کرده و برای دیدار امروز حسینیه امام ارسال کرده است. اسراء با پس‌زمینه‌ای از «ویرانه‌های غزه» سخن می‌گوید؛ از «میان خون‌های ریخته شده» و از عزتی گفت که همچنان «پایدار و مقاوم» است. او از «معنای مقاومت» می‌گوید که این روزها در غزه و به دست مردم مسلمان فلسطین در حال صرف شدن است. صدای اسراء، صدای مقاومت است که در حسینیه طنین می‌اندازد. او مانند دیگر هم‌وطنانش مرگ را به سخره گرفته؛ مصمم به دوربین نگاه می‌کند، لبخند می‌زند و می‌گوید ممکن زمانی این ویدئو به دست ما برسد که او شهید شده باشد. شهادت برای او نزدیک است و در دسترس. بااین‌حال آن‌ها را طلب می‌کند و از «توفیق شهادت» می‌گوید.

خبرنگار فلسطینی شهادت‌طلبی مردم کشورش را بی‌حاصل نمی‌داند و عیان شدن چهره خونریز و «عیار نازی» رژیم اشغالگر برای جهانیان را میوه این مقاومت می‌داند. او درود می‌فرستد بر «ملت مقاومت»، ایران که ظلم و تحریم را برای حمایت از مسجدالاقصی به جان خریده‌اند و می‌گوید اگر دیگر ملت‌ها همچون ایران از فلسطین حمایت کرده بودند، فلسطین اکنون آزاد شده بود. اسراء مانند زینا ابراهیم از زیست‌بومی غیر از ایران به جمهوری اسلامی نگاه می‌کند؛ به همین خاطر می‌تواند حرکت تاریخی ملت مقاومت را ببیند و توصیف کند. او از دوست و دشمن می‌گوید. از صحنه کلان درگیری میان حق و باطل در جهان و تاریخ که اکنون در فلسطین تجلی کرده. اسراء سیاسی‌ترین، جهت‌مندترین و تمدنی‌ترین سخنران حاضر در حسینیه امام است با این تفاوت که از کیلومترها دورتر با ما سخن می‌گوید.

 *مبارزه با جهالت و تعصب

رقیه سادات مومن، عضو هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناس مطالعات زنان دیگر سخنران مراسم است که از قانون اساسی ایران می‌گوید که در آن به کرامت زن توجه کرده و به رشد فردی و اجتماعی زن تأکید می‌کند. مومن اما معتقد است که میان سیاست‌گذاری‌ها و امورات اجرایی با قانون اساسی فاصله وجود دارد که باعث شده «زنان به جایگاه مطلوب دینی و ملی» نرسند و «هویت انسانی زن به رسمیت شناخته نشود». مومن در ادامه مصادیقی از این مشکلات حقوقی را برمی‌شمارد. از جمله ابهام و پیچیدگی عبارت‌های حقوقی که تدقیق نمی‌شوند و امکان چند تفسیر از آن وجود دارد و وقتی با «اعمال‌نظر شخصی و متضاد» و «سخت‌گیری‌های مضاعف در حوزه زنان» همراه می‌شود، باعث بر زمین ماندن مشکلات حقوقی زنان می‌شود. مومن اگرچه بادقت به موشکافی وضعیت تقنین درباره زنان می‌پردازد؛ اما دیگری حاضر در سخنان او که با آن مرزبندی می‌کند، «تعصبات و جهالت‌های مردانی است که حقوق و تکالیف خود در خانواده را دستاویزی برای ظلم و تحقیر زنان» قرار می‌دهند. دشمنی که این استاد حقوق دانشگاه آن را تشریح می‌کند، جلوه‌ای از تحجر است که زن را دعوت به انفعال می‌کند. اما چگونه می‌توان با تحجر جنگید و آن را شکست داد بی‌آنکه به درگیری اصلی یعنی اسلام و تجدد توجه کرد؟ مگر نه آنکه تحجر و انفعال مولود تجدد است و اگر با دشمن اصلی بجنگیم، شاخ‌وبرگ آن هم فرومی‌افتد؟ پس چرا مبارزه با تجدد در سخنان تخصصی سخنرانان، پیش‌فرض گرفته می‌شود و به آن اشاره نمی‌شود؟ پرسش‌هایی که رهبر انقلاب دقایق دیگر به آن پاسخ می‌دهند.

*خانم گل

*ترکیب سخنرانان امسال یک ورزشکار هم دارد. فاطمه شریف نوقابی، خانم گل و مربی سابق تیم ملی فوتسال که با تیپی اسپرت و کاپشن به تن پشت تریبون می‌رود و از بانوان ورزشکار می‌گوید که حضور و مدال‌آوری‌شان در میادین ورزشی دیگر تزئینی نیست. فاطمه شریف، از افتخارآفرینی زنان ورزشکار در رشته‌های مختلف و بی امکاناتی و مطالبات آن‌ها درباره حقوق و مسکن می‌گوید؛ اما در سطح مطالبات و مسائل اجرایی و سیاستی گرفتار نمی‌شود و سخنان تخصصی‌اش را سیاسی و کلان می‌کند. او می‌گوید «هر کس که بالارفتن پرچم ایران کمک کند، قهرمان ایران است». «خانم گل» وقتی گل نهایی را می‌زند که نشان می‌دهد مدال‌آوری را فراتر از موفقیت فردی می‌بیند و به آن به چشم توفیق یک ملت در حال مبارزه نگاه می‌کند؛ آنگاه که می‌گوید که علی‌رغم «دسیسه‌چینی‌ها از سوی دشمن درباره زنان ایران»، دختران ایرانی در سطح جهان قهرمان شدند. از نگاه شریف، افتخارآفرینی دختران ایرانی به اینجا ختم نمی‌شود و رسالت خود را زمانی تکمیل می‌کنند که با کودکانشان در سکوی قهرمانی حاضر می‌شوند. مانند ساره جوانمردی، قهرمان مسابقات تیراندازی که با نوزادش به روی سکو رفت. ساره وقتی چند وقت پیش در دیدار ورزشکاران با رهبر انقلاب هم با نوزادش به حسینیه امام آمد و از سوی رهبر انقلاب از او قدردانی شد. حالا فاطمه شریف دارد از ساره جوانمرد می‌گوید. از اینکه ساره‌ها افتخارشان فقط کسب طلا نیست. آن‌ها کودکان خود یعنی «پرچم خانواده‌داری» را به روی سکوی قهرمانی می‌برند آن هم در جهانی که خانواده و بنیان قدسی‌اش به سخره گرفته می‌شود. شریف ورزش را نه یک حرکت جسمانی که یک حرکت سیاسی و تمدنی می‌بیند که در آن نمادهای تمدنی مانند حجاب و خانواده‌داری به صحنه می‌آید. سخنان کوتاه این بانوی ورزشکار، سیاسی و جهت‌مند است، صحنه کلان درگیری را می‌بیند و دوست و دشمن در حرف‌هایش احضار می‌شوند.

*در قلمرو تخصص

در میان سخنرانان چند نفر از آنان عضو هیئت‌علمی دانشگاه بودند. از جمله مینا مهرنوش، استاد اقتصاد و نماینده شرکت‌های دانش‌بنیان است. او صحبت‌هایش را با نقد دولت قبل در دست‌کم گرفتن پیام‌رسان‌های داخلی آغاز می‌کند و از عرصه دیجیتال و لبه تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی و کلان‌داده‌ها و هوش مصنوعی می‌گوید. در منظر او هویت امروز زن ایرانی و آسیب‌های اجتماعی که شاهدش هستیم برآمده از شبکه‌های اجتماعی است. صحبت‌های او درباره هوش مصنوعی امتداد پیدا می‌کند و به تأثیر آن در زندگی آینده زنان می‌پردازد. مطالبه او در نهایت یک چیز است: «حمایت از تولیدِ هوش مصنوعی تخصصی زنان باهویت ایرانی و اسلامی». سخنان این استاد دانشگاه، تخصصی است و حول مطالبات اجرایی می‌چرخد و کمتر لبه عمومی پیدا می‌کند.

*نبرد با تمدن کمیت‌گرا

در میان سخنرانان دو خانم هم به نمایندگی از جامعه بهداشت و درمان حضور دارند. یکی از آن‌ها شقایق حق‌جو استاد علوم پزشکی بود که علاوه بر اینکه به رشد قابل‌توجه بانوان تحصیل‌کرده اشاره کرده، از نبود ظرفیت برای استفاده از فرصت پیش‌آمده گفت و معتقد بود همین گسل به بحران اجتماعی اخیر انجامیده. نقش تمدنی مادران را گفت که «زمینه‌ساز جاری‌شدن حقایق ملکوتی» می‌شوند و بینش آنان به جهان را نبض هر تمدن نامید. او از منظری نوین به تقابل تمدنی پرداخت و از حضور زنان در این منازعه تمدنی گفت. از رشد معنوی زنان گفت که قابلیت اندازه‌گیری کمی ندارد و به همین خاطر به چشم نمی‌آید. او تمدن غرب را «تمدن کمیت‌زده» نامید. آنچه سخنان این استاد دانشگاه را صاحب منظر و شنیدنی می‌کرد فقط وجوه سیاسی و توجه به سطح کلان تمدنی نبود. او از موضع یک مسئول حرف می‌زد. مسئول انقلاب اسلامی. او به‌جای آنکه لیست مطالبات زنان را صرفاً برای رهبر انقلاب فاکتور کند، از آنان دعوت می‌کرد تا وارد میدان شوند و خود مسئولیت تحول را به عهده گیرند. از جهاد فرهنگی بر زمین‌مانده می‌گفت و حتی خودش در انجام سهیم می‌دانست و می‌گفت احساس مسئولیت می‌کند.

*در جستجوی جهان نویسنده

یکی دیگر از سخنران نویسنده است. نویسنده‌ای که از سفرنامه لوزان و اربعین و لبنان تا زندگی‌نامه شهدایی همچون حسن تهرانی مقدم در کارنامه‌اش به چشم می‌خورد. فائضه غفارحدادی. نویسنده جوانی که خوش‌قلم است و قلم سرگرم‌کننده‌ای دارد و نمکین می‌نویسد. حرف‌هایش را با یک روایتی از زندگی شخصی‌اش در روزهایی که در لوزان ساکن بوده، شروع می‌کند تا به ارزش و راحتی زن در منظومه اسلامی اشاره کند. در ادامه صحبت‌هایش به حجاب می‌رسد. نقطه‌ای اساسی که نقطه درگیری میان دو تمدن اسلامی و غربی است. مخاطب دوست دارد گوینده، این نقطه اساسی را که هنرمندانه میان روایت شخصی نهان کرده، ادامه دهد. ما منتظریم او پرده از جهان اسرارآمیز نویسنده‌ها کنار بزند و بگوید زنان نویسنده در دهه اخیر چگونه توانستند بار سال‌ها کم‌کاری در حوزه روایتگری و مستندنگاری دفاع مقدس را به دوش بکشند و به دعوت رهبر انقلاب برای صد برابر کردن آثار این حوزه لبیک بگویند؟ ما دوست داریم برای دقایقی جهان را از دریچه نگاه یک نویسنده ببینیم و بفهمیم بانوان نویسنده چه مسیری را طی کرده‌اند که سال گذشته در دیدار 1401 مورد تحسین و قدردانی رهبر انقلاب قرار گرفته‌اند. می‌خواهیم بدانیم یک نویسنده که جهان را روایت می‌کند، آن را چگونه صورت‌بندی می‌کند و چه تحلیلی از وضع آن دارد؟ غفارحدادی، این نویسنده خوش‌ذوق اما از جهان نویسندگی، فرم داستان‌نویسی و قلمی روایت‌گونه را با خودش به حسینیه امام آورده. ترجیح می‌دهد به مطالبات مادران دانش‌آموز بپردازد. از انتخاب مدرسه مناسب تا مجازی‌شدن مدارس و فشاری که مادران در کلاس‌های مجازی تحمل می‌کنند و می‌گوید: «رفع آلودگی هوا را به مادران بسپارند بهتر جواب می‌گیرند؛ چون اهتمام بیشتری دارند برای حلش». بانوان حاضر در حسینیه که با حرف‌های غفارحدادی داغ دلشان از مدارس مجازی تازه شده و از شیوه بیان او به وجد آمده‌اند، برایش دست می‌زنند. سخنان او در حسینیه تنها خطابه‌ای است که از حاضران خنده می‌گیرد و از رهبر انقلاب، لبخند.

*الی بیت‌المقدس

زهرا موحدنیا هم اگرچه در کسوت آخرین سخنران با وقت محدودتر پشت تریبون رفت؛ اما به‌عنوان عضو کانون جمیعت و فرزندآوری و عضوی از خانواده سلامت، پرچم خانواده محوری را بالا برد. دغدغه او مشکل زنان کادر درمان بود که شیوه شغلشان آنان از نقش همسری و مادری باز می‌داشت. مطالبات صنفی او برای زنان حوزه بهداشت اگرچه در حوزه سیاست‌گذاری اجرایی بود؛ اما چون نگاه به افق بلندتری داشت و امکان خانواده‌مداری و فرزندآوری را جستجو می‌کرد، به دام غیرسیاسی شدن نمی‌افتد. ضمن اینکه درک طرح دشمن در گفته‌های او مشهود است و از برنامه‌های نواستعماری برای تغییر زیست جنسی جامعه می‌گوید و تصریح می‌کند که چنین طرح‌هایی زنان را ابژه خود می‌دانند. ترجیع بندپایانی سخنان او هم فلسطین است. جایی که دل‌ها هوای آن را دارد. او با چفیه‌ای به گردن می‌گوید: «راه بسته است وگرنه ما خیلی وقت است که ردای سفید بر تن، کوله‌هایمان را بسته‌ایم. استقامت بورزید که ان‌شاءالله ما نیز به شما خواهیم پیوست».

سخنان نماینده زنان تمام می‌شود. جمعیت صلواتی می‌فرستد تا به استقبال سخنان رهبر انقلاب برود. سخنانی حول تمدن اسلامی که در منازعه تمدنی با غرب مدرن به سر می‌برد. سخنانی که از تکلیف زن برای حضور اجتماعی می‌گوید. خانواده‌داری را محوری‌ترین رسالت زن می‌داند و دعوت می‌کند از نهراسیدن و شمشیرزدن با تجدد آن‌گونه که تحجر هم با آن نابود شود و رخت بر بندد چه از حوزه قانون‌گذاری و چه از حوزه اجرا و سیاست. سیاسی‌ترین سخنرانی دیدار بانوان به رهبر انقلاب تعلق دارد. ایشان حدود نیم ساعتی سخنرانی می‌کنند و در همین حین مادران حاضر در حسینیه کودکان خود را در آغوش گرفتند و به سخنان گوش می‌دهند. هر جا زنی هست، کودکی هست و هر جا کودکی هست، آینده‌ای و تمدنی و فردایی دیگر. مانند حلما که هم‌زاد و هم‌سن طوفان‌الاقصی است و فردایی دیگر را در سر دارد. فردایی با فلسطین آزاد و تلوءلوء تمدن اسلامی.

انتهای پیام/



Source link

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.